راستی امروز کنتور برق خونه Z آتیش گرفت :/ باور نکردنیه ، اصلا فکرشم نمی کردم یه همچین اتفاقی برا کسی بیفته ولی خب چندانم دور از ذهن نبود چون قبلنم بهشون تذکر داده بودن ، کم کاری از صاحب خونه بود و خودش که صاحب خونه رو تحت فشار نزاشته بود ، من اونجا نبودم ولی همیشه بعد یه حادثه یه حس خوبی به آدم دس می ده ، یه چیزی شبیه خواب
پس در آخر میگم خدایا بهم کمک کن عوضی نباشم ، عوضی بودن مشکل بزرگیه
شب خوش
بازم نقل قولی(شعری) از امیلی و در واقع یه جورایی نقطه پایان یا شروع ، کی می دونه؟
هرچه هم شالوده ی سرشتم
از لایه های رذالت باشد _
من نمی توانم جعلی باشم _ آدمی کلیشه ای …
مطمئن نیستم ¯\_(ツ)_/¯ ولی کی اهمیت می ده؟! لعنت بهش ;)
درباره این سایت